سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، انگیزه فهم است . [امام علی علیه السلام]
مونا کتابدار ایران
 
خون چکاوک

آی!مردم صحبت از مردانگی است

حرف از گلهای سرخ خانگی است

حرف از بشکوه طوفان است این

قصه ی هفتاد خوانان است این

حرف از خون چکاوک هاست هی

قصه ی تکها و پاتکهاست هی

مرد این آورد مرد مردهاست

مرد خنجر خورده ی نامردهاست

آی ای اسطوره ی دشت نبرد!

ای شکوفا سرخی ات در فصل زرد

وقتی از داغت تکلم می کنم

واژه ها را در گلو گم می کنم

غیر عاشق را که باشد رسم و راه

با گلوی پاره ذکر یا الله

در کجا اسطوره ها مست همند؟

دستهای قطع در دست همند؟

ایل عاشقند و پر آوازه اند

ارغوانی رو ز خون تازه اند

این پرستو ها ز نسل بی سرند

سربداران طریق باورند

این جماعت از خود خود رسته اند

از صف دنیا پرستان خسته اند

این جماعت از تبار غیرتند

ساکنان جلوه زار حیرتند

این جماعت مست روی ساقی اند

وصل دریایند و در آن باقی اند

ایل سیمرقند و از قاف دلند

آسمانی جاه و عرش منزلند

های ای رزم آوران سر به کف!

چلچراغان شبستان شرف!

ای ستیغ قله های آرزو!

ای منادیهای خنجر در گلو!

سکرتان بر برگ برگ تاک حک

صحوتان بر تارک ادراک حک

پیرتان سر خیل دشت زخم و خون

راهتان...انا الیه راجعون

در کدامین وادی دل زیستید؟

آخر ای زخمابه نوشان کیستید؟

یاد آن ایام جنگ و مرگ و خون

یاد آن شیدایی و عشق و جنون

یاد فانی زار باقی ها بخیر

یاد تدفین اقاقیها بخیر


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط موناکتابدار ایرانی 90/2/12:: 7:19 عصر     |     () نظر